مدیران مالی همواره درگیر اتّخاذ تصمیم در ارتباط با تأمین مالی با نگرش تحلیل هزینه-منفعت هر روش و نیز تطبیق نرخ بازده سرمایه گذاریها و نرخ بهرهی پرداختی می باشند. این پدیده به علت ظهور پارادایم نمایندگی[1] و هم چنین تغییرات بازده و ریسک ناشی از عملکرد تأمین مالی شرکتها، یکی از چالشبرانگیزترین مباحث حوزهی بازارهای تأمین سرمایه است. عوامل موثر بر نگرش مدیران مالی در ارتباط با منابع و مصارف سرمایه، چرایی و چگونگی انتخاب منبعی خاص را با توجه به مقتضیات محیط بیرون و نیز پدیده های غالب درون شرکتی تعیین می کند. در چنین شرایطی، تحقیق حاضر سعی کرده است با تمرکز بر عملکرد مالی شرکتهای سهامی عام پذیرفته شده در بورس تهران، مقولهی ساختار سرمایه[2] را با مقولهی تغییرات پارامترهای درونی شرکتها در قالب ساختار مالکیتی و صنعتی متفاوت آنان به منظور ارائهی رویکردهایی نوین در عرصهی توسعه بازارهای مالی و خلق منابعی خاص بازبینی کند. این نگرش می تواند با رعایت اصولی انطباقی از جمله اصل تطابق و با توجه ویژه به متغیرهای بی ثبات محیطی و هم چنین مزایا و معایب روشهای مختلف تأمین مالی موجب تعدیل مناسب تصمیمات حوزهی تأمین سرمایهی شرکتها گردیدهوکارایی[3] بازار و اثربخشی[4] شرکت را در پی داشتهباشد.